آنچه در ادامه ارائه می گردد، گشت و گذار در واژگانی است که به اشکال مختلف به حوزه کتاب و کتابخوانی مرتبط هستند. فهرست اولیه این واژگان از آدرس زیر استخراج گردیده و سایر واژه ها در جریان جستجوها یافت شده اند. برای معانی هریک نیز، در مواردی که لازم بود توضیحات مبسوط با استفاده از منابع مختلف به ویژه ویکی پدیای انگلیسی ارائه گردیده است . سعی شده است ذیل هریک از توضیحات، منبع مورد استفاده ذکر گردد. اگر به سهو، موردی جا افتاده پوزش می طلبم.https://www.onelook.com/thesaurus/?s=cluster%3A2582&sortby=al0&sorttopn=1000مأخذ مهم دیگر:https://www.biblio.com/book_collecting_terminologyفایل PDF (( در اینجا )) + نوشته شده در شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ ساعت 0:20 توسط بصیرت | بخوانید, ...ادامه مطلب
گاهی اوقات یک شخص با یک مکان و یا یک اثر چنان درهم تنیده می شوند که به سختی می توان تشخیص داد کدامیک دیگری را شکل داده، خلق کرده و یا به کمال رسانده است. اینکه "جرج ویتمن" کتابفروشی "شکسپیر و شرکا" را خلق کرد و یا خود در این کتابفروشی بالید، پاسخ روشنی ندارد، آنچه اهمیت دارد تصویری منحصر به فرد است که از این تعامل، در پس کوچه های تاریخ مکتوب، ثبت شده است."شکسپیر و شرکا" نام دو کتابفروشی مستقل از هم در ساحل چپ پاریس است. این کتابفروشی اولین بار در ۱۷ نوامبر ۱۹۱۹ توسط خانم "سیلویا بیچ" در خیابان هشتم دوپویترن افتتاح شد و پس از مدتی در سال ۱۹۲۲ به محل بزرگتری در خیابان دوازدهم اودئون در منطقه ۶ پاریس نقل مکان کرد. در طول دهه ۱۹۲۰، این کتابفروشی به پاتوقی برای نویسندگانی چون ازرا پاوند، ارنست همینگوی، ویلیام اس. باروز، جیمز جویس و فورد مادوکس فورد بدل شد. اما در سال ۱۹۴۱ در دوران اشغال پاریس توسط آلمان این کتابفروشی بسته شده و دیگر دوباره باز نشد.[1]ارنست همینگوی در خاطرات خود از پاریس، در کتاب "جشن بیکران"، شکسپیر و شرکای "بیچ" را این گونه توصیف کرده است:((مکانی صمیمی و شاد با اجاقی بزرگ در زمستان ، میز و قفسه کتاب، کتاب های تازه در ویترین و عکس هایی از نویسندگان مشهور، هم زنده و هم مرده، روی دیوارها.))مهم تر از همه، وقتی ناشران دیگر، "اولیس" اثر "جیمز جویس" را جنجال برانگیز و از نظر جنسی تحریک کننده خواندند و از چاپ آن سر باز زدند، این "بیچ" بود که برای ویرایش و چاپ نوشته دوستش پول جمع کرد."بیچ" بعدها در جایی نوشت:(( آن موقع استعدادهای بی شماری در پاریس بودندو مغازه من ظاهرا پاتوق اکثر آن ها بود.))در خصوص بسته شدن کتابفروشی نیز روایت است بعد از اینکه "بیچ" از فروش آخرین ن, ...ادامه مطلب
اصطلاح زوگزوانگ Zugzwang ، واژه ای ترکیبی است در زبان آلمانی مرکب از : "Zug" به معنی "حرکت" و "Zwang" به معنی "اجبار"، که در زبان فارسی تقریباً معنی "تنگنا" میدهد؛ این اصلاح در بازیهای نوبتی مورد استفاده قرار می گیرد و ظاهرا نخستین بار در شطرنج مطرح شد. در ادبیات شطرنج، این اصطلاح به معنی اکراه در حرکت یا حرکت اکراهی استفاده می گردد. در این حالت بازیکنی که نوبت حرکت با اوست با انجام هر حرکت، وضعیت خود را بدتر می کند. وقتی که تنها حرکتی که می توان انجام داد حرکت نکردن است، اما باید حرکت کرد چون نوبت حرکت شماست!در بازی بالا نوبت هریک از بازیکنان که باشد، هرحرکتی که انجام دهند به ضررشان می باشد.اصطلاح زوگزوانگ در ادبیات شطرنج آلمان در سال ۱۸۵۸ یا قبل از آن استفاده می شد و اولین استفاده شناخته شده از این اصطلاح در زبان انگلیسی توسط قهرمان جهان امانوئل لاسکر در سال ۱۹۰۵ بود. شطرنج بین المللی از نماد "⊙" برای نشان دادن موقعیت زوگوانگ استفاده می کند.اما این اصطلاح فقط در شطرنج باقی نماند و جای خود را در سیاست و تصمیم گیری های سیاسی، شعر و حتی اقتصاد باز کرده است.مثلا در اقتصاد فعلی ما هر تصمیمی که برای بهبود وضعیت یک بخش گرفته می شود، اثرات مخربی بر سایر بخش ها دارد. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید به کتاب "زوگزوانگ و برتری دو فیل" اثر" لئونید ورخوفسکی" با ترجمه "پروانه عطایی" از "نشر شباهنگ" رجوع نمایید. + نوشته شده در شنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۲ ساعت 1:0 توسط بصیرت | بخوانید, ...ادامه مطلب
سالها پیش پشت جلد کتاب " درون جهان سوم " نوشته "پل هریسون" این عبارت را دیدمWe Want Bread, Not Cakeآن موقع نمی دانستم ارجاع این عبارت به یک گفته ی تاریخی است که آن را به ماری آنتوانت منتسب کرده اند. به این بهانه نوشته ای از آقای محمد هدایتی را در ذیل می آورم.محمد هدايتي / روزنامه نگار و مترجم– روزنامه آرمان امروز – 1401/4/28« اگر نان ندارند، کيک بخورند». اين نقل قولِ منتسب به ماري آنتوانت بارها و بارها تکرار شده و حالا در تاريخ مطالعه انقلابها و قيامهاي مردمي، شان و جايگاهي نمادين دارد. گويا در روزهاي منتهي به انقلاب فرانسه در 1789، در روزگاري که فقر بر مردم غلبه کرده بود و طبقه حاکم در تنعمِ شکوهِ درباري مستغرق، به ماري آنتوانت، ملکه فرانسه و همسر لويي شانزدهم از آنچه به مردم ميگذرد ميگويند و اينکه مردم نان براي خوردن ندارند. او در جواب چنين جملهاي گفته که خبر از بيخبري او از عالم واقع يا بياعتنايياش به سرنوشت مردم ميدهد. آن روزها «نان» قوت غالب دهقانان و طبقه کارگر فرانسوي بود و طبق برآوردها پنجاه درصد از درآمدشان تنها صرف نان ميشد. ماري آنتوانت در فرانسه چهرهاي منفور بود. در اصل اتريشي بود و نه فرانسوي، سري سودايي هم داشت و جاهطلبيهايي و ميگفتند مخارج بسيار دربار و اسرافکاريهاي او خود از عوامل انقلاب بوده. مادام زيان «Madam Deficit» لقبش داده بودند، کنايه از ولخرجيها و ضرر و زيانهايي که به بار ميآورد. دست آخر هم همراه با همسرش به گيوتين سپرده شدند. اما اين انتساب، انتسابي غلط است. آن جمله را ماري آنتوانت نگفته بود و اين نقل قول سالها به غلط به او منتسب شده و هنوز هم ميشود. و اين است داستان «روايتپردازي»ِ وقايع مهم، يا اشخاص بانفوذ. ماري آنتوانت با آ, ...ادامه مطلب
آقا پسر ، دختر خانم با کسی ازدواج کن که کتاب بخواند همسری را انتخاب کن که پولش را به جای لباس خرج کتاب کند . همسری که لیست بلندی از کتابها را برای خواندن تهیه کرده است . همسری که کارت کتابخانه سال های کودکیش را هنوز با خود دارد . همسری را پیدا کن که اهل خواندن باشد . تشخیصاش سخت نیست . حتماً همیشه در کیفش کتابی برای خواندن دارد . کسی که به کتابفروشی عاشقانه نگاه کند و پس از یافتن کتابی که مدت ها در جستجویش بوده اشک شوق در چشمانش حلقه زند . کسی که بوی کاغذ کاهی یک کتاب قدیمی بر انگیختهاش کند . همسری را انتخاب کن که اگر در کافه منتظرت ماند، انتظارش را با خواندن کتاب پر کند . حتی اگر به دروغ از خاطره مطالعه کتابهای بزرگی نام برد که هرگز نخوانده است تشویقش کن، چرا که او لذت اغراق را در درک و فهم، تجربه میکند و نه زیبایی . همسری را انتخاب کن که کتاب بخواند . و برای تولدش و سالگرد آشنایی و همه اتفاقهای خوب به او کتاب هدیه بده . به او نشان بده که«عشق به کلمات»را میفهمی و درک میکنی . به او نشان بده که میفهمی که او فرق واقعیت و خیال را میفهمد . او میداند که انسان ها فراتر از واژهها هستند و در رفتارشان هزار انگیزه و ارزش و گریزِ نا گزیر پنهان است . او لغزش و خطای تو را بهتر از دیگران درک خواهد کرد . با او حتی اگر خطا کنی بهتر میفهمد . او کتاب خوانده است و میداند که انسان ها هرگز کامل نیستند . در کنار او اگر شکست بخوری او میفهمد . او زیاد خوانده است و میداند که راه موفقیت با شکست سنگفرش شده . او رویا پرداز نیست.. و با هر شکست محکمتر از قبل کنارت میماند . اگر با همسری ازدواج کردی که اهل خواندن بودکنارش باش . اگر دیدی نیمه شب برخاسته و کتابی در دست گریه میکند در آغو, ...ادامه مطلب
خبرگزاری مهر - فرهنگ و اندیشه تازه های نشر جهان - ۱۵ تیر 1394به بهانه ۱۵۰ سالگی یک کتاب؛ " آلیس و سرزمین عجایب "همزمان با فرارسیدن صد و پنجاهمین سال نگارش و انتشار رمان «آلیس در سرزمین عجایب» گمانهزنی منتقدان ادبی درباره این اثر و شیوه خلق آن تحت تأثیر مواد مخدر ادامه دارد.به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از تلگراف، «آلیس در سرزمین عجایب» نوشته "لوئیس کارول" امسال یکصد و پنجاهمین سال خلق شدنش را پشت سر میگذارد. این اثر که در سال ۱۸۶۵ به رشته تحریر درآمده با خلق دنیایی فانتزی و جذاب مخاطبان کودک و حتی بزرگسال را در این سالها مجذوب خود کرده است.در این یادداشت که به قلم "دبورا سیکورل" منتشر شده از "آلیس" به عنوان یک شخصیت واقعی نامبرده شده و واقعیتهای جالبی درباره این اثر در قالب ۲۰ نکته نقل شده است:۱. آلیس نام دختر ۱۰ ساله "هنری لیدل" رئیس دانشکده کرایست چرچ دانشگاه آکسفورد بود که علاقه و پیوند عاطفی با لوئیس کارول داشت. آلیس در دوران کودکی به همراه خانوادهاش به آکسفورد رفت و در آنجا مستقر شدند. همین امر موجب شد خانواده لیدل با لوئیس کارول که استاد ریاضی آکسفورد بود آشنا شوند. آلیس و خواهر کوچکترش عاشق داستانها و قصههای لوئیس بودند و اینطور در کتابها ثبت شده که لوئیس کارول طرح اولیه این داستان را ابتدا برای آلیس و خواهرش تعریف کرده و بعدها آن را برای او نوشته است.۲. کتاب آلیس در سرزمین عجایب سالها بعد از انتشارش الهامبخش پزشکان برای نامگذاری یک بیماری عجیب شد. این بیماری که با الهام از اثر لوئیس کارول «سندرم آلیس در سرزمین عجایب» نام گرفت نام یک بیماری شد که افراد مبتلا به آن توانایی تشخیص اندازه واقعی اشیاء را نداشتند و اجسام را بزرگتر و یا کوچکتر از آنچه بود مشاهد, ...ادامه مطلب
استیون کینگ (Stephen King)استیون ادوین کینگ 21 سپتامبر 1947 در پورتلند، ایالاتمتحده آمریکا، به دنیا آمده است. پدر و مادر استیون، زمانی که او تنها کودکی نوپا بود، از یکدیگر جدا شدند و تربیت استیون و برادرش را مادر آنها برعهده گرفت. با کسب مدرک لیسانس در رشتهی زبان انگلیسی از دانشگاه ماین فارغ التحصیل شد. پس از اتمام دانشگاه، کینگ نوشتن داستان کوتاه را به طور جدی آغاز نمود. در سال 1971، او با تابیتا اسپروس، همدانشگاهیاش، ازدواج کرد. در این برههی زمانی، استیون کینگ برای تأمین مخارج زندگی خود و همسرش ناچار بود که در کنار نویسندگی و فروش داستانهایش به مجلات، مشاغلی از قبیل تدریس و سرایداری را نیز تجربه کند.او از همان سالهای دانشجویی نیز برای روزنامههای مختلف مینوشت. ابتدا با استفاده از نام مستعار «ریچارد باخمن» مینوشت و اولین رمانش «کری» هم با همین نام منتشر شد. این رمان آغاز موفقیتهای استیون کینگ بود.استیون کینگ یکی از پرطرفدارترین نویسندگان سالهای اخیر در ژانر وحشت و فانتزی است. او که با رمان «کری» پا به دنیای نویسندگان گذاشت، در حال حاضر آثار درخشانی دارد که بیشتر آنها در فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز قرارگرفتهاند و از روی بسیاری از آثارش فیلم سینمایی و تلویزیونی ساختهشده است. در حال حاضر بیش از 350 میلیون نسخه از کتابهای او در سراسر جهان منتشرشده است.بقیه در فایل PDF + نوشته شده در پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ساعت 21:39 توسط بصیرت | بخوانید, ...ادامه مطلب
دو موسیقی جذاب از خدایگان موسیقی احتمالا برای دوستداران سینما خاطره انگیز باشد 1- میشه از عشق مرد - انیوموریکونه MP3 2- والس - النی کاریندور MP3, ...ادامه مطلب
در دست کس نیفتد زین خوبتر کتابی[1] گاهی خویشتنداری در برابر کتابی بسیار سخت است؛ زیرا تسلط خود را از دست میدهیم و در برابر شکوه ژرف و متعالی آن کتاب کاملا خلع سلاح میشویم. شاعر بزرگ انگلیسی، ویستن هیو آودن (۱۹۰۷-۱۹۷۳)، میگوید: “کتاب مهم کتابیاست که ما را بخواند و نه به عکس”. گاهی کتابی پیدا میشود که انسان را میخواند، آگاهی او را شخم میزند و تا اعماق روحش را حفاری میکند. گاهیوقتها آدمی با خواندن کتابی پوستاندازی میکند و یکی از پوستههای زندگیاز جلوی چشمش کنار میرود. کتابهای خوب معمولا روشن میکنند اما برخی به آتش میکشند و میسوزانند. کتاب خوب فقط با ذهن آدم برخورد نمیکند، بلکه همهابعاد وجودش را در خود فرومیبلعد. حتی عواطفش را منفجر میکند. هیجانات از مرکزهسته وجود شخص همچون آتشفشانی خروشان فوران میکنند، احساسات انسانبه اوج انبساط میرسند و مرزهای جهان او را از هم میدرند. همه این اتفاقات فقط با خواندن تنها چند صفحه رخ میدهد. آخر یک کتاب چقدر میتواند خوب باشد؟! کتابیکه تا این حد موثر و تکاندهنده است، آدم را به این گمان میاندازد که نکند روح داشتهباشد؟ شاید!از میان هزاران هزار کتاب فقط یک مورد اینطور از آب درمیآید؛ کتابی که از اقیانوس روح به این ساحل بایر پرتاب شده است. کمتر کسی میتواند به اعماق جان و جهان فرو رود و با دست پر برگردد؛ زیرا زیرزمین روح جهان، برفراز اذهان بشری قرار دارد وسقف ذهن بشریت گردوخاک آستانه حیاط عوالم باطنی است. جان میلتن (۱۶۰۸-۱۶۷۴)میگوید: “یک کتابِ خوب، خونِ زندگانیِ گرانمایهی یک روحِ باتجربه است و نمادیست از یک زندگی ماورای زندگانی خاکی”. بعضی از کتابها چیزهایی دارند که ارواح انسانیاز گذشتههای دور و نامعلوم به دنبال آن, ...ادامه مطلب
1)دلتنگی شبیه تو نیستگاه و بی گاه در می زندهر جا دلش خواست می نشیندو با حسادت عجیبیدرباره تو حرف می زند!2)گاهی وقتهاسنگریزه امدر بستر رودخانهو گاهرودخانه امبر بستری از سنگرفته ام یا مانده ام؟3)تهران همیشه مسافر استبا چمدانی در دستاز این اتوبان ....به آن اتوبانآرزو نوری + نوشته شده در شنبه ۸ مرداد ۱۴۰۱ ساعت 22:52 توسط بصیرت | بخوانید, ...ادامه مطلب
2- گاوصندوق خرد و دانایی(( در دوران دبیرستان شروع کردم به جمع کردن عبارت های مورد علاقه ام از کتاب ها. هدفم این بود که آن نوشته ها مانند یک گاوصندوق عمل کنند. می خواستم کلماتی را که نویسندگان محبوبم در گوشم زمزمه می کردند، حفظ کنم و آن ها را برای روزی که به شنیدن دوباره شان نیاز داشتم نگه دارم. به همان اندازه که خواندن آن عبارت ها برای اولین بار برایم الهام بخش بود، می توانستم هر وقت به برانگیختن آن الهام نیاز داشتم به سراغشان بروم. آن موقع ها امیدوار بودم با دنبال کردن آن کلمات فردی قوی تر، داناتر، شجاع تر و مهربان تر شوم.)) 3- بیان تجربه ها(( هرچند ما از بسیاری از اتفاقات در جهان بی خبریم، از زلزله ای شدید در کشوری دیگر یا یک کشتار جمعی در جایی دور و یا حتی اتفاق های خوب، اما با وجود همه ی بی خبری هایم، می دانم وقایعی در تجربه های بشر وجود داردکه برای احساس و درک آن ها ساخته شده ام. این به واسطه ی قدرت کتابخوانی صورت گرفته است.))(( کتاب ها چگونه جادو می کنند؟ نویسنده ها چطور می توانند بین خواننده و شخصیت های کتاب هایشان پیوندی محکم ایجاد کنند؟ که خواننده با خواندن آن ها به شخصیت های آن ها تبدیل می شوند؟ حتی جایی که آن شخصیت ها و طرح داستان با زندگی خودمان خیلی متفاوت است.به کمک شناخت آنچه جهانی است.این شباهت های فیزیکی یا تاریخی نیست که اهمیت دارد. مهم تمایلات مشترکی است که زیر پوستمان وجود دارند.))((کتاب ها به تجربه ها فرصت بیان شدن و به درس ها فرصت یاد گرفته شدن می دهند. با خواندن یک کتاب می توان جنگ را تصور کرد و هزینه های آن را هرگز فراموش نکرد. خواندن چنین کتاب هایی برای درک جهان و درک خویشتن مهم است تا شاهد همه ی تجربه های بشر باشیم تا معلوم شود چه چیزی برایمان م, ...ادامه مطلب
رمان" کتابفروشی کوچک بروکین ویل " The Readers of Broken Wheel Recommend مانند شخصیت اصلی اش، "سارا لیندکوئست"، داستانی ساده و بی پیرایه دارد، روان و خوشخوان است و میتواند لابه لای مطالعات پیچیده و عمیق، تعدیلی آرامبخش به حساب آید. سارا دختری ساده با ذهنی شکل گرفته از انبوه کتاب هایی که بنا به علاقه و شغلش (کتابفروشی) مطالعه کرده، برای دیدار با دوست مکاتبه ای اش راهی آمریکا می شود. اما مقصد شهری بزرگ و مدرن نظیر نیویورک نیست بلکه شهری است که آخرین مراحل افول خود را طی میکند و در حال تکمیل فرایند بستن پرونده ی حیات خویش است: "بروکن ویل"سارا بدون آنکه بداند، قرار است منشاء تحولات بزرگ و مهمی در این شهر غبار گرفته و ناامید باشد و متقابلاً از آن تأثیر بپذیرد و چرخ های تعاملی از بهبود را شکل دهد. کتابفروشی کوچکی او برای بروکن ویل در واقع پنجره ای است به دنیاهای دیگر. او معتقد است برای هر شخصی حداقل یک کتاب وجود دارد که بتواند بر وی تأثیر بگذارد. سارا سرشار از لذت کتابخوانی است و می خواهد از این انرزی کم نظیر برای تغییر وضع موجود بهره بگیرد. هر چند به دلیل ساختار نه چندان قوی روایت، شخصیت پردازی های متوسط و اتفاقات بدون زمینه و پایان بندی ضعیف و دم ستی، نمی توان امتیاز بالایی به این کتاب داد، اما به ما یادآوری می کند که سوت پایان زمانی زده می شود که دیگر عشق و امیدی نباشد. خاموشی چراغ های بروکن ویل فقط دلایل محیطی و اقتصادی نداشت، این خاموشی در ذهن اهالی آنجا بود. و سارا به آنها نشان داد که با عشق می توان چراغی برافروخت و برای زندگی استقامت کرد. اما خود او هم درس بزرگی گرفت. اینکه هرچند کتاب ها می توانند به ما رویاپردازی بیاموزند اما قرار, ...ادامه مطلب
LOL کوته نوشت برای عبارتِ laugh(ing) out loud یا Lots of laughs به معنی خندیدن با صدای بلند یا کلّی خنده است. این کوتهنوشت، به اصطلاحی معمول در زبان عامیانهٔ اینترنت و گفتگوهای نوشتاریِ پسا اینترنت, ...ادامه مطلب
می پرسند: بجای واژه ی «عکس» در زبان پارسی چه جانشینی را می توان گذاشت؟ پاسخ این است که درزبان ما ، واژه ی تازی «عکس» کاربردهای گوناکون دارد. اگر خواست ما، از «عکس»، نقاشی ای باشد که با دست کشیده , ...ادامه مطلب
چشمای تو یعنی، دریای سینه ریز یعنی یه برکه با آرایش غلیظ چشمای تو یعنی، آیینه ی خودم من بی چشای تو شاعر نمی شدم حستو ازم نگیر, ...ادامه مطلب