نجوای عاشقی

متن مرتبط با «یادداشتی» در سایت نجوای عاشقی نوشته شده است

یادداشتی بر رمان "کافکا در کرانه"

  • (( هرچیز در خیال بگنجد، واقع است. )) مولاناقصدم آن است که با استفاده از ظرفیت های روانشناسی تحلیلی یونگ برای رمزگشایی ، ساختار ، مفاهیم و اتفاقات سورئال این رمان بهره بگیرم پس لازم دانستم قبل از پرداختن به این مهم، مروری اجمالی داشته باشم بر مبانی نظری این مکتب و کهن الگوهای آن . مقدمه "ارنست کاسیرر" انسان را موجودی سمبل ساز می داند:(( انسان، جهان های سمبلیکی می آفریندکه میان او و واقعیت حائل می شوند، مانند جهان زبان، هنر، اسطوره، دین و علم. هریک از جهان ها مستقل هستند و قواعد خود را دارند. )) [1]حال برای شناخت بهتر انسان لاجرم باید روابط و قوانین این جهان های سمبلیک، کشف رمز و رازهای کهن الگوهای مستتر در پدیدارهای اسطوره ای است. اسطوره ها پنجره هایی هستند که از آن می توان ضمیر ناخودآگاه انسان و انباشت بازی ها و تجربه های ذهنی او در طی قرون و سالیان متمادی را نظاره کرد.یونگ در مکتب روانشناسی تحلیلی خود[2] سعی دارد نشان دهد سرنمون ها تمایل ساختاری نهفته‌ای هستند که بیانگر محتویات و فرایندهای پویای ناخودآگاه جمعی در سیمای تصاویر ابتدایی بوده و از طریق تراکم تجربیات روانی بی‌شماری که همواره تکرار شده‌اند تکوین یافته اند. (( کهن‌الگوها به ‌باور یونگ، انگاره‌ها و تصاویری جهانی و باستانی و رونوشت روانی غرایز هستند. آن‌ها عوامل ارثی پنهانی هستند که چون به خودآگاه می‌رسند، در برهم‌کنش با جهان خارج برای افراد یا فرهنگ‌ها شکل تصویر یا بازنمودهای رفتاری را می‌یابند. )) [3] (( غریزه‌ها و کهن الگوها عواملی هستند که هر دو در ساختن ناآگاه جمعی دست دارند. اختلاف این دو در این است که غریزه حالت وجودی است و کهن الگو حالت درک و دریافت. غریزه تکانه‌ای طبیعی است که به صورت کنش و واکنش عادی بروز م, ...ادامه مطلب

  • یادداشتی بر رمان "کتابفروشی کوچک بروکن ویل"

  • رمان" کتابفروشی کوچک بروکین ویل " The Readers of Broken Wheel Recommend مانند شخصیت اصلی ­اش، "سارا لیندکوئست"، داستانی ساده و بی پیرایه دارد، روان و خوش­خوان است و می­تواند لابه ­لای مطالعات پیچیده و عمیق، تعدیلی آرام­بخش به حساب آید. سارا دختری ساده با ذهنی شکل گرفته از انبوه کتاب­ هایی که بنا به علاقه و شغلش (کتابفروشی) مطالعه کرده، برای دیدار با دوست مکاتبه ­ای ­­اش راهی آمریکا می ­شود. اما مقصد شهری بزرگ و مدرن نظیر نیویورک نیست بلکه شهری است که آخرین مراحل افول خود را طی می­کند و در حال تکمیل فرایند بستن پرونده ­ی حیات خویش است: "بروکن ویل"سارا بدون آنکه بداند، قرار است منشاء تحولات بزرگ و مهمی در این شهر غبار گرفته و ناامید باشد و متقابلاً از آن تأثیر بپذیرد و چرخ ه­ای تعاملی از بهبود را شکل دهد. کتابفروشی کوچکی او برای بروکن ویل در واقع پنجره ای است به دنیاهای دیگر. او معتقد است برای هر شخصی حداقل یک کتاب وجود دارد که بتواند بر وی تأثیر بگذارد. سارا سرشار از لذت کتابخوانی است و می خواهد از این انرزی کم نظیر برای تغییر وضع موجود بهره بگیرد.  هر چند به دلیل ساختار نه­ چندان قوی روایت، شخصیت ­پردازی ­های متوسط و اتفاقات بدون زمینه و پایان بندی ضعیف و دم­ ستی، نمی ­توان امتیاز بالایی به این کتاب داد، اما به ما یادآوری می­ کند که سوت پایان زمانی زده می­ شود که دیگر عشق و امیدی نباشد. خاموشی چراغ های بروکن­ ویل فقط دلایل محیطی و اقتصادی نداشت، این خاموشی در ذهن اهالی آنجا بود. و سارا به آنها نشان داد که با عشق می ­توان چراغی برافروخت و برای زندگی استقامت کرد.  اما خود او هم درس بزرگی گرفت. اینکه هرچند کتاب­­ ها می­ توانند به ما رویا­پردازی بیاموزند اما قرار, ...ادامه مطلب

  • یادداشتی بر یک سخنرانی!!!

  • طی چند روز گذشته ویدئویی از خانم "لیلی گلستان" در فضای مجازی منتشر شد که ایشان در قالب یک بیوگرافی به سختی مسیر پیشرفت و دشواری عبور از گردنه های صعب العبور این جامعه ی زن ستیز!! برای گذران زندگی و دستیابی به جایگاه اجتماعی درخور، اشاره نمودند و تلاش خستگی ناپذیر خودشان، که البته فی نفسه جای تقدیر و الگو برداری دارد. اما موضوع از جایی با تعجب و ابهام همراه می گردد که تمامی توفیقات را یکسره به توانایی های خودشان نسبت می دهند و سایه سنگین شهرت پدر را به کلی نفی می کنند. گیریم جناب ابراهیم خان گلستان به سخت گیری و عصبانیت و بدخلقی مشهور، اما اینکه به واسطه ی یک ترجمه توسط لیلی خانم - که قطعا نام,یادداشتی,سخنرانی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها