آنچه در ادامه ارائه می گردد، گشت و گذار در واژگانی است که به اشکال مختلف به حوزه کتاب و کتابخوانی مرتبط هستند. فهرست اولیه این واژگان از آدرس زیر استخراج گردیده و سایر واژه ها در جریان جستجوها یافت شده اند. برای معانی هریک نیز، در مواردی که لازم بود توضیحات مبسوط با استفاده از منابع مختلف به ویژه ویکی پدیای انگلیسی ارائه گردیده است . سعی شده است ذیل هریک از توضیحات، منبع مورد استفاده ذکر گردد. اگر به سهو، موردی جا افتاده پوزش می طلبم.https://www.onelook.com/thesaurus/?s=cluster%3A2582&sortby=al0&sorttopn=1000مأخذ مهم دیگر:https://www.biblio.com/book_collecting_terminologyفایل PDF (( در اینجا )) + نوشته شده در شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ ساعت 0:20 توسط بصیرت | بخوانید, ...ادامه مطلب
در این پست می خوام یک کتاب بسیار شیرین و سهل خوانش را معرفی کنم. کتابی کم حجم که حال و هوای خوبی داره. مخصوص عاشقای کتاب و کتابخوانی و به اصطلاح خوره های کتاب. با هر لحظه ش میتونید همذات پنداری کنید."خیابان چرینگ کراس شماره 84" نوشته هلین هانف (Helene Hanff) با ترجمه خانم لیلا کرد از انتشارات کوله پشتی کتاب، مجموعه ای از نامه نگاری های انجام شده بین یک نمایشنامه نویس گمنام اما عاشق کتاب در آمریکا و کارکنان یک کتابفروشی ( کتاب های دست دوم و کمیاب) در انگلستان است. این مکاتبات که در ابتدا بسیار رسمی و صرفا از جنس خرید و فروش بود، کم کم به پیوندی عاطفی تبدیل می گردد. مدت بیست سال ( 1949- 1969) نامه نگاری، این افراد را که صدها کیلومتر با هم فاصله داشتند و هرگز همدیگر را ندیده بودند، چنان به هم وصل نمود که گویی همیشه همدیگر را می شناختند. ملاط این پیوند هم کتاب بود. هلین که از اوضاع سخت معیشت در انگلستان پس از جنگ آگاه است، برای این دوستان نادیده کمک های غذایی ارسال می کند و ایشان نیز به قدر وسع با ارسال کتاب های مورد علاقه او، پاسخ می دهند. چقدر زیبا، چه حس خوبی. هلین عاشق ادبیات انگلستان است:(( توریست ها با تصورات قبلی به انگلستان می روند و اغلب آنچه را که به جستجویش رفته اند می یابند. به او گفتم من به جستجوی ادبیات انگلیسی به انگلستان خواهم رفت.)) ص 25 و 111برای کتاب ها ارزش و شخصیت قائل است:(( انگار ... به کتابخانه ای از چوب کاج یک کتابخانه اربابی انگلیسی تعلق دارد و می خواهد کنار شومینه، روی صندلی راحتی چرم یک نجیب زاده اصیل خوانده شود، نه روی یک کاناپه تختخواب شوی دست دوم در آلونکی یک اتاقه، در خانه ای درب و داغون.)) ص 29((در چه دنیای عجیبی زندگی می کنیم که این قدر راحت می, ...ادامه مطلب
آقا پسر ، دختر خانم با کسی ازدواج کن که کتاب بخواند همسری را انتخاب کن که پولش را به جای لباس خرج کتاب کند . همسری که لیست بلندی از کتابها را برای خواندن تهیه کرده است . همسری که کارت کتابخانه سال های کودکیش را هنوز با خود دارد . همسری را پیدا کن که اهل خواندن باشد . تشخیصاش سخت نیست . حتماً همیشه در کیفش کتابی برای خواندن دارد . کسی که به کتابفروشی عاشقانه نگاه کند و پس از یافتن کتابی که مدت ها در جستجویش بوده اشک شوق در چشمانش حلقه زند . کسی که بوی کاغذ کاهی یک کتاب قدیمی بر انگیختهاش کند . همسری را انتخاب کن که اگر در کافه منتظرت ماند، انتظارش را با خواندن کتاب پر کند . حتی اگر به دروغ از خاطره مطالعه کتابهای بزرگی نام برد که هرگز نخوانده است تشویقش کن، چرا که او لذت اغراق را در درک و فهم، تجربه میکند و نه زیبایی . همسری را انتخاب کن که کتاب بخواند . و برای تولدش و سالگرد آشنایی و همه اتفاقهای خوب به او کتاب هدیه بده . به او نشان بده که«عشق به کلمات»را میفهمی و درک میکنی . به او نشان بده که میفهمی که او فرق واقعیت و خیال را میفهمد . او میداند که انسان ها فراتر از واژهها هستند و در رفتارشان هزار انگیزه و ارزش و گریزِ نا گزیر پنهان است . او لغزش و خطای تو را بهتر از دیگران درک خواهد کرد . با او حتی اگر خطا کنی بهتر میفهمد . او کتاب خوانده است و میداند که انسان ها هرگز کامل نیستند . در کنار او اگر شکست بخوری او میفهمد . او زیاد خوانده است و میداند که راه موفقیت با شکست سنگفرش شده . او رویا پرداز نیست.. و با هر شکست محکمتر از قبل کنارت میماند . اگر با همسری ازدواج کردی که اهل خواندن بودکنارش باش . اگر دیدی نیمه شب برخاسته و کتابی در دست گریه میکند در آغو, ...ادامه مطلب
در دست کس نیفتد زین خوبتر کتابی[1] گاهی خویشتنداری در برابر کتابی بسیار سخت است؛ زیرا تسلط خود را از دست میدهیم و در برابر شکوه ژرف و متعالی آن کتاب کاملا خلع سلاح میشویم. شاعر بزرگ انگلیسی، ویستن هیو آودن (۱۹۰۷-۱۹۷۳)، میگوید: “کتاب مهم کتابیاست که ما را بخواند و نه به عکس”. گاهی کتابی پیدا میشود که انسان را میخواند، آگاهی او را شخم میزند و تا اعماق روحش را حفاری میکند. گاهیوقتها آدمی با خواندن کتابی پوستاندازی میکند و یکی از پوستههای زندگیاز جلوی چشمش کنار میرود. کتابهای خوب معمولا روشن میکنند اما برخی به آتش میکشند و میسوزانند. کتاب خوب فقط با ذهن آدم برخورد نمیکند، بلکه همهابعاد وجودش را در خود فرومیبلعد. حتی عواطفش را منفجر میکند. هیجانات از مرکزهسته وجود شخص همچون آتشفشانی خروشان فوران میکنند، احساسات انسانبه اوج انبساط میرسند و مرزهای جهان او را از هم میدرند. همه این اتفاقات فقط با خواندن تنها چند صفحه رخ میدهد. آخر یک کتاب چقدر میتواند خوب باشد؟! کتابیکه تا این حد موثر و تکاندهنده است، آدم را به این گمان میاندازد که نکند روح داشتهباشد؟ شاید!از میان هزاران هزار کتاب فقط یک مورد اینطور از آب درمیآید؛ کتابی که از اقیانوس روح به این ساحل بایر پرتاب شده است. کمتر کسی میتواند به اعماق جان و جهان فرو رود و با دست پر برگردد؛ زیرا زیرزمین روح جهان، برفراز اذهان بشری قرار دارد وسقف ذهن بشریت گردوخاک آستانه حیاط عوالم باطنی است. جان میلتن (۱۶۰۸-۱۶۷۴)میگوید: “یک کتابِ خوب، خونِ زندگانیِ گرانمایهی یک روحِ باتجربه است و نمادیست از یک زندگی ماورای زندگانی خاکی”. بعضی از کتابها چیزهایی دارند که ارواح انسانیاز گذشتههای دور و نامعلوم به دنبال آن, ...ادامه مطلب
2- گاوصندوق خرد و دانایی(( در دوران دبیرستان شروع کردم به جمع کردن عبارت های مورد علاقه ام از کتاب ها. هدفم این بود که آن نوشته ها مانند یک گاوصندوق عمل کنند. می خواستم کلماتی را که نویسندگان محبوبم در گوشم زمزمه می کردند، حفظ کنم و آن ها را برای روزی که به شنیدن دوباره شان نیاز داشتم نگه دارم. به همان اندازه که خواندن آن عبارت ها برای اولین بار برایم الهام بخش بود، می توانستم هر وقت به برانگیختن آن الهام نیاز داشتم به سراغشان بروم. آن موقع ها امیدوار بودم با دنبال کردن آن کلمات فردی قوی تر، داناتر، شجاع تر و مهربان تر شوم.)) 3- بیان تجربه ها(( هرچند ما از بسیاری از اتفاقات در جهان بی خبریم، از زلزله ای شدید در کشوری دیگر یا یک کشتار جمعی در جایی دور و یا حتی اتفاق های خوب، اما با وجود همه ی بی خبری هایم، می دانم وقایعی در تجربه های بشر وجود داردکه برای احساس و درک آن ها ساخته شده ام. این به واسطه ی قدرت کتابخوانی صورت گرفته است.))(( کتاب ها چگونه جادو می کنند؟ نویسنده ها چطور می توانند بین خواننده و شخصیت های کتاب هایشان پیوندی محکم ایجاد کنند؟ که خواننده با خواندن آن ها به شخصیت های آن ها تبدیل می شوند؟ حتی جایی که آن شخصیت ها و طرح داستان با زندگی خودمان خیلی متفاوت است.به کمک شناخت آنچه جهانی است.این شباهت های فیزیکی یا تاریخی نیست که اهمیت دارد. مهم تمایلات مشترکی است که زیر پوستمان وجود دارند.))((کتاب ها به تجربه ها فرصت بیان شدن و به درس ها فرصت یاد گرفته شدن می دهند. با خواندن یک کتاب می توان جنگ را تصور کرد و هزینه های آن را هرگز فراموش نکرد. خواندن چنین کتاب هایی برای درک جهان و درک خویشتن مهم است تا شاهد همه ی تجربه های بشر باشیم تا معلوم شود چه چیزی برایمان م, ...ادامه مطلب
رمان" کتابفروشی کوچک بروکین ویل " The Readers of Broken Wheel Recommend مانند شخصیت اصلی اش، "سارا لیندکوئست"، داستانی ساده و بی پیرایه دارد، روان و خوشخوان است و میتواند لابه لای مطالعات پیچیده و عمیق، تعدیلی آرامبخش به حساب آید. سارا دختری ساده با ذهنی شکل گرفته از انبوه کتاب هایی که بنا به علاقه و شغلش (کتابفروشی) مطالعه کرده، برای دیدار با دوست مکاتبه ای اش راهی آمریکا می شود. اما مقصد شهری بزرگ و مدرن نظیر نیویورک نیست بلکه شهری است که آخرین مراحل افول خود را طی میکند و در حال تکمیل فرایند بستن پرونده ی حیات خویش است: "بروکن ویل"سارا بدون آنکه بداند، قرار است منشاء تحولات بزرگ و مهمی در این شهر غبار گرفته و ناامید باشد و متقابلاً از آن تأثیر بپذیرد و چرخ های تعاملی از بهبود را شکل دهد. کتابفروشی کوچکی او برای بروکن ویل در واقع پنجره ای است به دنیاهای دیگر. او معتقد است برای هر شخصی حداقل یک کتاب وجود دارد که بتواند بر وی تأثیر بگذارد. سارا سرشار از لذت کتابخوانی است و می خواهد از این انرزی کم نظیر برای تغییر وضع موجود بهره بگیرد. هر چند به دلیل ساختار نه چندان قوی روایت، شخصیت پردازی های متوسط و اتفاقات بدون زمینه و پایان بندی ضعیف و دم ستی، نمی توان امتیاز بالایی به این کتاب داد، اما به ما یادآوری می کند که سوت پایان زمانی زده می شود که دیگر عشق و امیدی نباشد. خاموشی چراغ های بروکن ویل فقط دلایل محیطی و اقتصادی نداشت، این خاموشی در ذهن اهالی آنجا بود. و سارا به آنها نشان داد که با عشق می توان چراغی برافروخت و برای زندگی استقامت کرد. اما خود او هم درس بزرگی گرفت. اینکه هرچند کتاب ها می توانند به ما رویاپردازی بیاموزند اما قرار, ...ادامه مطلب
زوربا: چرا جوون ها میمیرن؟ چرا آدم باید بمیره؟ بگو دیگه! بازیل: نمیدونم! زوربا: پس فایده این همه کتاب هایی که خوندی چیه!؟ اگه این همه کتاب به این سؤال جواب نمیدن، پس درباره چی حرف میزنن!؟ بازیل: دربا, ...ادامه مطلب
1- کتاب نمی خوانیم زیرا “نیاز”ی به کتاب احساس نمی کنیم ۲ – کتاب نمی خوانیم زیرا از شک کردن در پایه های نظری مان " می ترسیم " ۳ – کتاب نمی خوانیم چون کتاب خواندن کار “سخت” ی است ۴ – کتاب نمی خوانیم چون, ...ادامه مطلب
میزان پیشرفت و رشد کشورها به میزان ارزشی است که برای کتاب و کتابخوانی قائل هستند., ...ادامه مطلب
آدم بزرگ ها عاشق عدد و رقم اند. وقتی با اونا از یک دوست تازه حرف بزنی، هیچوقت ازتون در مورد چیزهای اساسی سوال نمی کنن، هیچوقت نمی پرسن آهنگ صداش چطوره؟ چه بازی هایی رو دوست داره؟ پروانه جمع می کنه یا نه؟ می پرسن: چندسالشه؟ چندتا برادر داره؟ وزنش چقدره؟ پدرش چقدر حقوق می گیره؟ و تازه بعد از این سوالاس که خیال می کنن طرف رو شناختن! اگه به آدم بزرگا بگی که یک خونه قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلو پنجره هاش غرق گل شمعدونی و بومش پر از کبوتر بود، محاله بتونن مجسمش کنن. باید حتما بهشون گفت یک خونه چندمیلیون تومنی دیدم تا صداشون بلند بشه که وای چه قشنگ! نباید ازشون دلخور شد. بچه ها باید نسبت به آدم بزرگ ها گذشت داشته باشند. ,شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری,شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری,دانلود کتاب شازده کوچولو - آنتوان دوسنت اگزوپری ...ادامه مطلب