یادداشتی بر رمان "کتابفروشی کوچک بروکن ویل"

ساخت وبلاگ

رمان" کتابفروشی کوچک بروکین ویل " The Readers of Broken Wheel Recommend مانند شخصیت اصلی ­اش، "سارا لیندکوئست"، داستانی ساده و بی پیرایه دارد، روان و خوش­خوان است و می­تواند لابه ­لای مطالعات پیچیده و عمیق، تعدیلی آرام­بخش به حساب آید.

سارا دختری ساده با ذهنی شکل گرفته از انبوه کتاب­ هایی که بنا به علاقه و شغلش (کتابفروشی) مطالعه کرده، برای دیدار با دوست مکاتبه ­ای ­­اش راهی آمریکا می ­شود. اما مقصد شهری بزرگ و مدرن نظیر نیویورک نیست بلکه شهری است که آخرین مراحل افول خود را طی می­کند و در حال تکمیل فرایند بستن پرونده ­ی حیات خویش است: "بروکن ویل"

سارا بدون آنکه بداند، قرار است منشاء تحولات بزرگ و مهمی در این شهر غبار گرفته و ناامید باشد و متقابلاً از آن تأثیر بپذیرد و چرخ ه­ای تعاملی از بهبود را شکل دهد. کتابفروشی کوچکی او برای بروکن ویل در واقع پنجره ای است به دنیاهای دیگر. او معتقد است برای هر شخصی حداقل یک کتاب وجود دارد که بتواند بر وی تأثیر بگذارد. سارا سرشار از لذت کتابخوانی است و می خواهد از این انرزی کم نظیر برای تغییر وضع موجود بهره بگیرد.  

هر چند به دلیل ساختار نه­ چندان قوی روایت، شخصیت ­پردازی ­های متوسط و اتفاقات بدون زمینه و پایان بندی ضعیف و دم­ ستی، نمی ­توان امتیاز بالایی به این کتاب داد، اما به ما یادآوری می­ کند که سوت پایان زمانی زده می­ شود که دیگر عشق و امیدی نباشد. خاموشی چراغ های بروکن­ ویل فقط دلایل محیطی و اقتصادی نداشت، این خاموشی در ذهن اهالی آنجا بود. و سارا به آنها نشان داد که با عشق می ­توان چراغی برافروخت و برای زندگی استقامت کرد.

 

اما خود او هم درس بزرگی گرفت. اینکه هرچند کتاب­­ ها می­ توانند به ما رویا­پردازی بیاموزند اما قرار نیست ما در همان رویاها بمانیم، جاخوش کنیم و یا گم   شویم. رویاها باید زندگی ما را بسازند، باید آن را رنگ­ آمیزی کنند. ما باید یاد بگیریم چگونه زیستن را با یافته­ های­مان از کتاب­ ها گره بزنیم، باید آموزه­ هایمان ما  به ازاء بیرونی داشته باشد. باید زندگی و عشق نهفته در داستان ها را کشف  کنیم، بیاموزیم و عمل نماییم.

 زندگی ما هم کتابی است که شاید روزی خوانده شود.

 

 

کاتارینا بیوالد، زاده ی سال 1983، نویسنده ای سوئدی است. بیوالد در دوران نوجوانی به صورت پاره وقت در یک کتابفروشی کار می کرد و "کتابفروشی کوچک بروکن ویل"را نخستین بار در سال 2013 منتشر نمود.

 

بیوالد می گوید وقتی نوشتن داستان کتابفروشی کوچک بروکن ویل را آغاز کرد، نمی خواست که آن را به انتشار برساند و آن را رمان تمرینی خود در نظر می گرفت. او در آن زمان، 25 ساله بود و در یک کتابفروشی در سوئد کار می کرد. بیوالد فکر کرد که یک رمان تمرینی، این فرصت را برای او فراهم خواهد کرد که قبل از این که کتاب واقعی خود را بنویسد، فرآیند نویسندگی را یاد بگیرد. بیوالد رمان تمرینی خود را پر کرد از چیزهای مورد علاقه اش از کتاب های مختلف. او در این باره می گوید:[1]

(( من عاشق کتاب های درباره ی شهرهای کوچک آمریکا هستم؛ و همینطور عاشق کاراکترهای عجیب و غیرمعمول؛ و البته عاشق کتاب هایی که درباره ی کتاب ها هستند.))

بیوالد اما هیچ وقت به ایالات متحده نرفته بود و باید تصمیم می گرفت که می خواهد داستان رمانش را در کدام شهر روایت کند. این نویسنده ی سوئدی در این باره بیان می کند:

(( آیووا را انتخاب کردم چون هیچ چیز درباره ی این ایالت نمی دانستم. خب، این واقعیت ندارد. چیزهایی در موردش می دانستم. مثلا این که آن ها مقدار بسیار زیادی ذرت دارند! ))


1- توضیحات مربوط به نویسنده از  www.iranketab.ir

+ نوشته شده در یکشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۰ ساعت 1:28 توسط بصیرت  | 

نجوای عاشقی...
ما را در سایت نجوای عاشقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagvayeasheghia بازدید : 147 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 0:55