یادداشتی بر یک سخنرانی!!!

ساخت وبلاگ

طی چند روز گذشته ویدئویی از خانم "لیلی گلستان" در فضای مجازی منتشر شد

که ایشان در قالب یک بیوگرافی به سختی مسیر پیشرفت و دشواری عبور از گردنه

های صعب العبور این جامعه ی زن ستیز!! برای گذران زندگی و دستیابی به جایگاه

اجتماعی درخور، اشاره نمودند و تلاش خستگی ناپذیر خودشان، که البته فی نفسه

جای تقدیر و الگو برداری دارد. اما موضوع از جایی با تعجب و ابهام همراه می گردد

که تمامی توفیقات را یکسره به توانایی های خودشان نسبت می دهند و سایه

سنگین شهرت پدر را به کلی نفی می کنند. گیریم جناب ابراهیم خان گلستان به

سخت گیری و عصبانیت و بدخلقی مشهور، اما اینکه به واسطه ی یک ترجمه توسط

لیلی خانم - که قطعا نام پدر بزرگوارشان  بر قبول چاپش توسط انتشارات امیرکبیر

بی تاثیر نبوده – آیا می توان باور کرد دختران در خیابان آقای گلستان را نشان دهند و

بگویند پدر لیلی گلستان است!!؟ و اگر کتابفروشی شما در کوتاه مدت محفل

بزرگانی چو احمد محمود و شاملو و دولت آبادی می شود و همین برای معروفیت

کسب و کار شما کافیست، آیا به واسطه ی توانایی های خودتان بوده یا اعتبار پدر

بزرگوارتان؟ وقتی عکس های کودکی تان را با بزرگان سینمای موج نو فرانسه با

افتخار منتشر می کنید ، فراموش نموده اید زیر سایه ی همین پدر بوده؟ نقاشی

های سهراب سپهری با چه اعتباری در اختیار شما قرار گرفته که اکنون گالری دار

بزرگی شده اید ؟

قدردانی از زحمات و اعتبار پدر چیزی از توانایی ها و زحمات شما در موفقیت های

کسب شده تان نمی کاهد که با  نفی آن دنبال اثبات هستید.    

نوشته شده در یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ساعت 1:3 توسط بصیرت|

نجوای عاشقی...
ما را در سایت نجوای عاشقی دنبال می کنید

برچسب : یادداشتی,سخنرانی, نویسنده : nagvayeasheghia بازدید : 276 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 10:32