"Dictionary of Obscure Sorrows"

ساخت وبلاگ

این واژه نامه یک پروژه واژه سازی انگلیسی توسط "جان کونیگ"[1] است که به دنبال ایجاد و تعریف نوشناسانه[2] برای احساساتی است که هنوز در زبان توصیف نشده اند. این پروژه به‌عنوان یک وب‌سایت و کانال YouTube راه‌اندازی شد، اما بعداً در سال 2021 در یک فرهنگ لغت چاپی جمع‌آوری گردید. مدخل‌ها شامل ریشه‌شناسی گسترده‌ای هستند که بر اساس تحقیقات خود "کونیگ" در زمینه واژه‌شناسی[3] با ریشه‌ها و پسوندهایی برگرفته از لاتین، آلمانی و منابع یونان باستان در تقلید از اصطلاحات انگلیسی موجود ایجاد شده‌اند.

این وب‌سایت شامل مدخل‌های شفاهی به سبک فرهنگ لغت معمولی است و کانال یوتیوب برخی از این کلمات را انتخاب می‌کند و سعی می‌کند معنای آن‌ها را به‌طور کامل‌تر در قالب مقاله‌های ویدیویی بیان کند.

اصطلاحات کونیگ اغلب بر اساس آنچه به عنوان "احساسات اگزیستانسیالیسم" توصیف شده است، تعبیر می گردند. و اغلب از مشارکت و نقل قول مخاطبین از احساسات خاص خود و با هدف "پر کردن حفره ای در زبان"، بهره می گیرد. برخی از ویدئوها شامل تعداد زیادی عکس هستند، مانند ویدئوی Vemödalen[4]، که از تلفیقی پیچیده و در عین حال یکپارچه از 465 عکس مشابه از عکاسان مختلف، استفاده می کند. ویدیوهای دیگر شخصی تر هستند، مانند Avenoir، که شامل "کلاژی از فیلم های خانگی خودش برای گردآوری کاوشی از خطی بودن زندگی" است.

کتاب رسمی Dictionary of Obscure Sorrows توسط Simon & Schuster در 16 نوامبر 2021 منتشر شد.

این فرهنگ لغت برای اولین بار در سال 2006 زمانی که "کونیگ" در کالج Macalester مینه سوتا تحصیل می کرد و سعی در نوشتن شعر داشت، مورد توجهش قرار گرفت. ایده "فرهنگ لغت حزن‌های ناشناخته" که به ذهن او خطور کرد در واقع حاوی تمام کلمات مورد نیاز شعرش بود، از جمله احساساتی که هرگز از نظر زبانی قابل توصیف نبودند. محبوبیت وب سایت و سری های وب در ژوئن 2015 پس از اینکه لیستی از بیست و سه کلمه از فرهنگ لغت در چندین سایت رسانه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد شروع به رشد کرد.

چندین مورد از نئولوژیسم‌های ارائه شده در "فرهنگ لغت حزن‌های ناشناخته"، به‌ویژه آن‌هایی که ویدیویی همراه دارند، مورد توجه و علاقه قرار گرفته‌اند.

اصطلاح Vemödalen بر کمبود خلاقیت در عکاسی به دلیل وجود عکس‌های مشابه در گذشته، تمرکز دارد. با این حال، این ویدئو همچنین بر این تمرکز دارد که با وجود اینکه تصاویر یکسان بسیاری توسط افراد مختلف گرفته شود با این وجود فقط به دلیل اینکه برخی چیزها شبیه به هم به نظر می رسند، منحصر به فرد بودن آنها باطل نمی شود. با استفاده از نقل قولی از "والت ویتمن"، این ویدئو به این نکته اشاره می‌کند که منحصربه‌فرد بودن همیشه مبتنی بر افزودن چیزی به آنچه قبلا بوده می‌باشد و هر عکسی که تا کنون ساخته شده به داستان عکس‌هایی اضافه می‌شود که همه مردم در آن همکاری می‌کنند.

((شما منحصربه‌فردید و با میلیاردها انسان دیگر احاطه شده‌اید که دقیقاً به‌قدر شما منحصربه‌فردند. هریک از ما با دیگری متفاوت است و از زاویه جدیدی به جهان می‌نگرد. بنابراین، چه معنایی دارد اگر زندگی‌هایی که با دستان خود مشغول شکل‌دهی به آن‌ها هستیم همگی یکسان از آب درآیند؟

ما همه پراکنده شده‌ایم و به دنبال تکه‌هایی از مرز میان جهان آشنا و جهان ناشناخته می‌گردیم؛ می‌کوشیم چیزی استثنایی، چیزی شخصی برای خود بیابیم. اما هنگامی که تمام عکس‌های پراکنده خود را کنار هم قرار دهید، نتایج اغلب غریب و شگفت‌انگیز خواهند بود؛ همان نمای نزدیک از چشم، همان قطرات باران بر پنجره، همان سلفی در آینه بغل خودرو.

عکس از نوک بال هواپیما، از پاهای برهنه به‌هم‌جفت‌شده که روی نیمکتی در ساحل دراز شده‌اند، از طرح گُل شیری پرپیچ‌وخم بر روی لاته. تصاویری از همان وعده‌های غذایی همیشگی بارها و بارها ثبت می‌شود. همان نمای بناهای تکراری در دوردست که میان دو انگشت قرار گرفته و عکسی از آن برداشته می‌شود. همان آبشارها. غروبی پس از غروب دیگر.

باید مایه آسودگی خاطر باشد که آن‌چنان باهم متفاوت نیستیم، که دیدگاه‌های ما چنین باقاعده در یک راستا قرار گرفته‌اند. هرچه نباشد، به یادمان می‌آورد که همه در جهان واحدی زندگی می‌کنیم. با تمام این‌ها، شما در اندیشه فرومی‌روید. چه تعداد از عکس‌هایتان را می‌توان به‌راحتی با هزاران عکس مشابه جایگزین کرد؟ آیا با این احوالات، در ثبت عکس دیگری از ماه یا تاج‌محل یا برج ایفل ارزشی می‌ماند؟ آیا عکس‌ها صرفاً نوعی یادگاری هستند تا اثبات کنند شما در جای خاصی حضور داشته‌اید؟ درست مانند مبلمان پیش‌ساخته‌ای که اتفاقاً خود شما آن را سرِ هم کرده‌اید.

در تعریف دوباره لطیفه‌هایی که همه پیش‌تر آن‌ها را شنیده‌ایم، هیچ اشکالی وجود ندارد. اشکالی ندارد اگر همان فیلم‌ها را دوباره بسازیم. اشکالی ندارد اگر همان عبارات همیشگی را چنان به هم بگوییم که گویی کسی هرگز آن‌ها را بر زبان نیاورده است. حتی هنگامی که به قدیمی‌ترین اثر هنری شناخته‌شده هستی نظر می‌اندازید، نشان دستی را خواهید دید که بر دیوار غاری ثبت شده؛ نه فقط یکی، بلکه صدها نشان بر روی هم آمده‌اند که هیچ‌یک را نمی‌توان از دیگری تمیز داد.

من و شما و میلیاردها انسان دیگر نشان خود را در این جهانی که به ارث برده‌ایم بر جای می‌گذاریم؛ درست همچون میلیاردها انسانی که پیش از ما این‌جا بوده‌اند. اما اگر درنهایت خود را در وضعی بیابیم که چیزی برای گفتن نداشته باشیم، در وضعی که هیچ‌چیز بدیعی برای افزودن بر آنچه اکنون هست در دستانمان نباشد و فقط بیهوده در محدوده مرزهایی زیسته باشیم که دیگران مدت‌ها قبل بر جا گذاشته‌اند، مثل این خواهد بود که ما هرگز این‌جا نبوده‌ایم.

این اندیشه نیز اندیشه بدیعی نیست. زمانی شاعری گفته است: «نمایش توانمندانه راه خود را خواهد رفت و تو مصرعی به آن خواهی افزود.» چه چیز دیگری برای گفتن هست؟ وقتی اشارت خود را دریافت کنید، مصرع خود را خواهید سرود.

برگرفته از کلمه سوئدی ومود /vemod/، اندوه ظریف، سودازدگی خیالی + ومدلن /Vemdalen/، نام شهری در کشور سوئد، از آن نام‌هایی که آیکیا معمولاً در نامگذاری محصولات خود به کار می‌گیرد.))[5]

اصطلاح Sonder نیز به دلیل ارتباط آن با افراد دیگر مورد توجه قرار گرفته است، تعریف آن به معنای "درک این است که هر رهگذر تصادفی، زندگی ای به روشنی و پیچیده بودن زندگی شما دارد". (( به عبارت دیگر نیل به این ادراک است که هر رهگذر شخصیت اصلی داستان خود است و شما در آن داستان تنها سیاهی‌لشکری در پس‌زمینه‌اید.))[6]

Sonder همچنین توسط شرکت‌های مختلف برای استفاده از جمله نام یک نام تجاری دوچرخه و یک بازار روان درمانی، (Sondermind) و همچنین عنوان یک بازی ویدیویی اختصاص داده شده است. آلبوم سوم از هنرمند پاپ مستقلKaoru Ishibashi پس از این اصطلاح از فرهنگ لغت Sonderlust نام گرفت و به جدایی از همسرش و تلاش های او برای درک زندگی او اشاره دارد. Sonder چهارمین آلبوم استودیویی "گروه انگلیش پراگرسیو متال"[7] (TesseracT) است. Sonder نام دومین آلبوم استودیویی گروه پاپ راک آمریکایی The Wrecks نیز می باشد.

کلمات متعددی از فرهنگ لغت، مانند Ellipsism، Enouement، و Onism، به عنوان عناوین کوکتل های مختلفی که در رستوران شیکاگو نایف سرو می شد استفاده شد. به طور مشابه، یک نمایشگاه گالری هنری برای آثار "مایکل ساگاتو"[8] در لس آنجلس از کلماتی از "فرهنگ لغت حزن‌های ناشناخته" برای عنوان هر یک از آثار هنری او و اشاره به معنای پشت هر قطعه استفاده می کند.

از بعضی دیگر از این واژه‌ها می توان به موارد زیر اشاره نمود:

"کنوپسیا": حال‌وهوای مکانی که اغلب غرق در جنب‌وجوش جمعیت است و اکنون متروک و بی‌صدا مانده.

"دِ وو": آگاهی از اینکه این لحظه به خاطره بدل خواهد شد.

"نودوس تولِنز": این احساس که طرح زندگی شما دیگر معنایی برایتان ندارد.

"اِنومان": این احساس تلخ‌وشیرین که به آینده رسیده‌اید و می‌بینید اوضاع چگونه پیش رفته، اما نمی‌توانید چیزی به خودِ گذشته‌تان بگویید.

"اُونیزم": عجز از گیرافتادن در یک جسم واحد که در یک زمان واحد تنها در یک مکان حاضر است.

تایمز آو ایندیا[9] از این فرهنگ لغت به عنوان «وب سایتی لذت بخش برای ریشه شناسان و واژه سازان» یاد کرده است. شارانیا مانیوانان[10] نیز، که برای The New Indian Express می نویسد، این فرهنگ لغت را به عنوان « آزمایشی زیبا بر روی خط باریک بین یاوه[11] و هرج ‌و مرج[12] » توصیف می کند.

کتاب "واژه نامه حزن های ناشناخته" نوشته "جان کونیگ" با ترجمه "سوما زمانی" توسط "انتشارات میلکان" منتشر شده است.


1-John Koenig

2- Neologisms واژه جدید، نوواژه، لغت اختراعی

3-Etymology

4- ترس از اینکه اصالت دیگر ممکن نیست. (https://www.thedictionaryofobscuresorrows.com )

5-https://taaghche.com

6- همان

7-English progressive metal band

8- Michael Sagato

9-The Times of India

10-Sharanya Manivannan

11-Babble

12-Babel

+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ساعت 22:6 توسط بصیرت  | 

نجوای عاشقی...
ما را در سایت نجوای عاشقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagvayeasheghia بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 27 خرداد 1403 ساعت: 14:09