می پرسند: بجای واژه ی «عکس» در زبان پارسی چه جانشینی را می توان گذاشت؟
پاسخ این است که درزبان ما ، واژه ی تازی «عکس» کاربردهای گوناکون دارد.
اگر خواست ما، از «عکس»، نقاشی ای باشد که با دست کشیده شده است به آن
«نگاره» یا «نگاشته» می گفتند و در برخی از نوشته ها «پیکره» هم آمده است.
و اگر خواست ما از این واژه ، رودر رو بودن با خواست کسی است یعنی بخواهیم بگوییم
«آنها به عکس رفتارکردند» می توان گفت: «آنها به وارونه رفتارکردند» و اگر بخواهیم در
کاربرد واژه ی «عکس العمل» جانشینی بگذاریم باید بگوییم «واکنش».
برای نمونه:
بجای «عکس العمل هوشنگ خیلی شدید بود» می باید گفت :
«واکنش هوشنگ بسیار سخت بود».
و سرانجام اگر «عکسی» نقاشیِ با دست کشیده نشده باشد یعنی یا عکسی
باشد که با دوربین انداخته اند و یا عکس کسی باشدکه در آ یینه یادر آب افتاده باشد،
درگذشته به آن «فرتور» می گفتند.
شرف الدین رامی می گوید:
بُود مزدور رویت , ماه جاوید
چو «فرتور» جمال توست , خورشید
واژه های فرتور و «پرتو» هر دو از یک ریشه اند و همین واژه ی «پرتو» به زبان لاتین
رفت و photo شد، که اروپاییان به «عکس» بادوربین انداخته شده می گفتند . با این
همه در پارسی امروزی بجای واژه ی « عکس » یا « نقاشی » می توان « نگاره »
گفت ولی «عکسی» راکه با دوربین بیندازند، هم می توان « نگاره » گفت و هم « فرتور ».
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر "دکتر ناصر انقطاع"
نوشته شده در جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹ساعت 21:16 توسط بصیرت|
نجوای عاشقی...برچسب : نویسنده : nagvayeasheghia بازدید : 230