........
در فرهنگ اصطلاحات ادبی کادن[i] آمده است:« موتیف یکی از باورهای مسلّط در
هر اثر ادبی و بخشی از معنا یا درونماية اصلی اثر است. این معنی ممکن است
شامل یک شخصیّت ، یک تصویر، یا یک الگوی زبانی تکرارشونده باشد» (کادن،
1998).
در فرهنگ اصطلاحات ادبي بالدیک[ii] موتیف یک موقعیّت، واقعه، عقیده، تصویر و
شخصیّت نوعی است که در چندین اثر ادبی متفاوت یافت شود. در آثاری چون
قصّههای عامیانه یا اساطیری، هر عنصری در اثر ادبی که بهنحو استادانهای در
مضمون عام آن بهکار رفته باشد، موتیف به شمار می آید؛ مثلاً تب کردن یک
شخصیّت، در ادبیات داستانی دورۀ ویکتوریا یک موتیف است یا در شعر غنایی اروپایی
موتیف يوبیسانت[iii] ]به معنی شکوه بر باد رفته[ و کارپِديِم[iv]] به معنی دم را
غنیمت شمردن[ فراوان یافته میشود. هر جا که یک تصویر، حادثه، یا عناصر دیگر
بهنحوي معنیدار [يا حسّاسيّتبرانگيز] در یک اثر واحد تکرار شود، آن را یک
لایْتموتیف[v] ميخوانند (بالديك، 1990).
در فرهنگ اصطلاحات ادبي شیپلی[vi]، موتیف یک واژه یا طرح ذهنی دانسته شده
که در موقعیّتهای مشابه تکرار میشود و برای فراخواندن یا یادآوری یک حالت یا
روحیّۀ مشابه در خلال یک اثر یا در آثار مختلف یک نوع ادبی بهكار ميرود (شيپلي،
1970).
متن کامل مقاله در اینجا ( PDF )
[i] Codden
[ii] Baldick
[iii] ubi sunt
[iv] carpe diem
[v] leitmotif
[vi] Shipley
نجوای عاشقی...برچسب : نویسنده : nagvayeasheghia بازدید : 300