درباره رمان " گاه ناچیزی مرگ "

ساخت وبلاگ

درباره رمان " گاه ناچیزی مرگ "

وقتی صحبت از "محیی الدین عربی" باشد شوق خواند وصف ناپذیر است و اگر پای

یک رمان در این خصوص وسط باشد، دیگر جای تامل نیست. یک رمان آن هم درباره

ی "شیخ اکبر" از دو سو اشتیاق ایجاد می کند. اولا ً تمام آنچه را که می دانیم و یا

نمی دانیم، در قالب یک داستان در ذهنمان نهادینه می شود و ثانیاً طیف های

مختلفی از خوانندگان و مخاطبین غیر مرتبطی که تحمل نوشته های مغلق فلسفی

و عرفانی را ندارند، با لطافت های ساختاری آن وجوهی از انوار زندگی بزرگانی چون

او را درمی یابند، مثل رمان " ملت عشق" چنان که افتد و دانی.

و اما بعد، رمان "گاه ناچیزی مرگ" به قلم "محمد حسن عَلوان" و با ترجمه

"امیرحسین اللهیاری" در سال 97 از سوی انتشارات مولی منتشر شده است.

"محمد حسن عَلوان" (۲۷ اوت ۱۹۷۹) رمان‌نویس عربستانی و متولد ریاض است که

در دانشگاه ملک سعود در رشته سامانه اطلاعاتی مدیریتی تحصیل کرد و سپس در

دانشگاه پورتلند در رشته MBA ادامه تحصیل داد و در سال2016 از دانشگاه کارلتون

Ph.D خود را دریافت نمود. کتاب "القندس"/"سمور"، او برنده جایزه بوکر عربی (الجائزة

العالمیة للروایة العربیة) شده بود و رمان حاضر را در سال 2017 به پایان برده و در

همان سال مجدداً برنده جایزه شده است.

(( علوان در مصاحبه‌ای درباره ظرفیت اندیشه‌های عرفانی ابن عربی در عصر حاضر

گفت: عرفان در عصر حاضر در برخی از کشورهای اسلامی مورد توجه قرار گرفته

است و در برخی دیگر، از آن با عنوان تقلید کورکورانه یاد می‌کنند. من عارف نیستم،

اما معتقدم که عرفان ظرفیت بزرگی در پیوند دادن میان آدم‌ها دارد. امروزه «نفرت»

پدیده‌ای فرهنگی است که پیش‌ از این چنین فراگیر نبوده است. امروز باید به این

بیندیشیم که چگونه می‌توانیم با همدیگر بیشتر ارتباط برقرار کنیم؟ به نظر من، عرفان

پلی است میان آدم‌ها که آن‌ها را به هم نزدیک‌تر می‌کند. ))[1] و چنین دیدگاهی

سطح انتظارمان از این رمان را در حوزه انتقال مفاهیم عرفانی افزایش می دهد.

کتاب در 100 بخش نگاشته شده که 88 بخش آن از زبان اول شخص (محیی الدین )

بیان می شود و 12 بخش نیز جریان سفر نسخ خطی کتاب های او در تاریخ می

باشد. نویسنده، داستان را از ابتدایی ترین سال های زندگی محیی الدین آغاز می

کند و بر روی خط اصلی داستان، یعنی سفر و ملاقات و مواجهه با اوتاد چهار گانه

اش، به جزییاتی از این سفرها، آشنایی با اساتید، حوادث، عشق و تجربیات او می

پردازد. که در ذیل به نکاتی از آن ها اشاره می گردد:

1- با وجودیکه نویسنده مأخذ اصلی روایت خود را "فتوحات مکیه" ذکر نموده ، اما به

نظر می رسد عنصر خیال و نظرات شخصی ایشان بیش از چاشنی جذابیت برای

داستانسرایی عمل کرده و این امر در شخصیت پردازی ها بسیار نمایان است. مرحوم

دکتر محمد مددپور چنین نقل می کند: (( ابن عربی، از نظر خونی و تبار، در خاندانی

اهل باطن پرورش یافته بود. او که از طایفه حاتم طایی است .....

 

(( بقیه در ادامه مطلب ))


[1]- خبرگزاری تسنیم، 25 مهر 1397

نجوای عاشقی...
ما را در سایت نجوای عاشقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nagvayeasheghia بازدید : 216 تاريخ : دوشنبه 1 ارديبهشت 1399 ساعت: 20:16